فراتاب: روزی که سردشت در هفتم تیر سال 1366 بمباران شیمیایی شد من 23 سال داشتم و در تهران دانشجو بودم. روز حادثه با تاریخ آخر ترم همزمان بود. آن روز مشغول درس خواندن بودم که از طریق تماس تلفنی یکی اقوام از حادثه بمباران شهر با خبر شدم؛ «با پیگیریهایی که در آن شلوغی کردم متوجه شدم مادرم سالم است اما چند روز بعد برادرم را که جزء مصدومان بود به تهران آوردند. یکی یکی به بیمارستانهایی که پر بود از مصدومان سردشتی سر زدم. گاهی صحنههایی که میدیدم یادم میرفت که برای چه به آنجا رفتهام و دنبال کی هستم؛ هر کمکی از دستم بر میآمد انجام میدادم. اتاقهای بیمارستانها پر شده بود و عده زیادی از مصدومان در تختهایی که در سالنهای اصلی بیمارستان گذاشته بودند بستری میشدند.
یکی نای صحبت کردن نداشت،
یکی با هرآنچه دم دستش بود روی میز فلزی میکوبید تا پرستار را صدا کند.
یکی دیگر هم با چشمهای متورم همچون نابینای مطلق آب میخواست...
جو بیمارستانها پر بود از ترس و وحشت مصدومان و هراسی که همراهان بیمار داشتند. وقتی به شهرم برگشتم اوضاع وخیمتری را دیدم. شهر شده بود شهر ارواح، لاشه حیوانات همه جا دیده میشد. برگهای درختان در حال ریختن بودند، انگار که آنها هم شریک ماتم و عزای اهالی سردشت شده بودند.
من معتقدم بعد از گذشت چندین سال از آن حادثه غمانگیز هنوز وضعیت زندگی و سلامت مردم سردشت خوب نیست:
اهالی این شهر از کمترین امکانات درمانی، رفاهی و تفریحی برخوردارند. به دلیل آشفتگیهایی که در خانههای بمباران شده بود خیلیها مدارکشان را گم کردند و از آن زمان تاکنون نتوانسته و نمیتوانند پروندهای برای اثبات مصدوم بودنشان جمعآوری کنند. برخی دیگر در این سالها به خاطر عوارض شیمیایی شهید شدند و عدهای هنوز نتوانستند اثبات کنند که جانباز شیمیایی محسوب میشوند. گاز خردل به دلیل عدم انحلال در آب و ماندگاری طولانی مدت هنوز هم عدهای از همشهریانم را با شدت کم و زیاد مصدوم میکند و صد افسوس که پس از نزدیک به چهار دهه هنوز مسئولان برای پاکسازی محیط این شهر و روستاهای اطراف آن کاری نکردهاند.
اینکه چرا در رابطه با فاجعه سردشت پس از گذشت این همه سال، حتی شاهد تاریخنگاری درخور توجهی در این رابطه نبودهایم و اطلاعات مربوط به آن اغلب به صورت شفاهی است، علت اصلی را نبود فضای آزاد برای این کار میدانم. البته تاسیس انجمن مصدومان شیمیایی سردشت هم به رغم کارهای خوبشان اما در عمل نتوانست آنچنان که شایسته و لازم است صدای مظلومیت سردشت و مصدومانش را به جایی برساند
گزارش از منیره عبدالهپوری – فعال مدنی در حوزه آسیبهای اجتماعی و تابآوری زنان
بازنشر این مطلب با ذکر منبع «فراتاب» بلامانع است