فراتاب: این گزارش به بررسی زبان بدن و پیامهای کاندیداهای نهایی انتخابات ریاستجمهوری در لحظهی ثبتنام آنها در وزارت کشور اختصاص یافته است:
جلیلی کمحوصله!
سعید جلیلی در روز اول اقدام به ثبت نام کرد و با لبخندی خشک وارد شد، از این که مجبور است مثل بقیه ثبت نام کند کم حوصله بود، لم دادن وی هنگام نشستن نشان میدهد که ایشان سر سازگاری و تعامل ندارد، نکته جالب این بود که هنگام سخنرانی بعد از ثبتنام، مسئول تذکر پایان سخنرانی بجای قطع میکروفون یا تذکر شفاهی روی سن رفت و با لحنی آرام ایشان را متوجه پایان فرصت کرد! انگار او هم میدانست جلیلی جزء تاییدشدگان است!
زاکانی بیانگیزه!
و اما علیرضا زاکانی، از اینکه میدانست قرار است بازهم وی را خرج دیگری کنند با بدنی شلتر از حالت معمول راه میرفت، البته با نیملبخندی که معنیاش شاید نوعی حرکت ایضایی است، زاکانی آنقدر بیانگیزه بود و از این اضافهکاری ناخواسته ناراحت بود که با پیراهن سفید آمده بود! او هنگام سخنرانی (بخوانیم روخوانی) حتی نمیتوانست متن را درست بخواند و چندینبار انگشت اشاره را نشان داد که گویای تمایل به کنترل کردن و دستور دادن است، در آخر با تذکر مسئول برگزاری دوباره نیم لبخندی زد، که اینبار معنیاش خوشحالی بابت فرار از موقعیت بود.
ناراحت پایان ماه عسل!
امیرحسین قاضی زاده هاشمی در روز آخر اقدام به ثبت نام کرد، کیست که پایین آمدن او از پلهها را دیده باشد و نداند بندهی خدا آنچنان از پایان ماه عسل در دولت ابراهیم رئیسی ناراحت بود که دستها و سر و گردناش در سمای غمگینی بود، هنگام عکس گرفتن با بیحوصلگی خاصی شناسنامه را از جیب درآورد و حتی نای لبخندی خشک و نیمه را هم نداشت، گویی این وضعیت نشان از ناخشنودی از ثبت نامش داشت.
کاندیدای با اعتماد بنفس بالا
بر همگان واضح است شخصیت های دینی در همهی دورههای پیشین عضو لاینفک بودهاند و قرعهی امسال بنام آقای پورمحمدی درآمد، ایشان که به محل کار سابقش آمده بود بسیار سریع و بدون استرس پلههای تائید صلاحیت را پایین آمد، معلوم بود متن سخنرانی را خودش نوشته است، چرا که به سبک منبریون با آهنگ قرائت کرد و با چشمانی که بازتر از حالت معمول بود سعی داشت خود را داناتر و مسلط تر از بقیه معرفی کند.
آمدن دنبال طلب!
نوبتی هم باشد نوبت دکترای ژئوپلتیک است! دکتر قالیباف، او با ضربآهنگ زورخانهای از پلههای وزارت کشور پایین آمد تا پلههای ترقی را بالا رود، با سنگین راه رفتن و بدون همراه و محافظ بودن میخواست اقتدار و اعتماد بنفس را نمایش دهد، آنقدر صبور و سنگین که گویی آمده بود درخواست اجرای حکم ریاستجمهوری را ثبت کند، همان حکمی که ایشان فکر میکند از ملت و حاکمیت طلب دارد، چکیده سخنان ایشان بعد از ثبت نام این بود: «... آمادهی رئیسجمهور شدنم تا مشکلات شما را حل کنم.»
حرفهای، صادق و صمیمی
از همه حرفهایتر در انتخاب نوع و نمایش زبان بدن آقای مسعود پزشکیان بود، آذریزبان و متولد مهاباد، از مهمترین و نمادینترین شهرهای کُردی است، شهری که هر کُردی در آنجا احساس شهروندی میکند و همین اعتبار کافی است که ایشان بخواهد از آن بهره ببرد البته فاکتور هوش بالای سیاسی کُردها شاید مانع بزرگی برایش شود! پزشکیان با پوشیدن کاپشن بجای کت این پیام را داد که به اکثریت جامعه نزدیکتر است و با همراهی دخترشان خواست توجه و احترام به بانوان را از خود نشان دهد، با نگاه کردن مستقیم به لنز دوربینها و لبخندی واقعی خود را صادق و صمیمی نشان داد، سخنانش حاکی از تلاش برای افزایش مشارکت مردم است، مردمی که در چند دوره گذشته روی خوشی به صندوقهای رای نشان ندادهاند.
گزارش از فواد حسینی
بازنشر این مطلب با ذکر منبع «فراتاب» بلامانع است.